قسمت دوم
مقدمه
ایران
دارای میراث بزرگ معماری است . از زمان ساخت کهن ترین بنای مهم معماری
ایران یعنی زیگورات چغازنبیل که در حدود ۱۲۵۰ سال قبل از میلاد مسیح بنا
گردیده تا آستانة دورة معاصر ایران،دوره ای به
مدت بیش از ۳۰۰۰ سال در پشت سر ماست.در تمامی این مدت زمان طولانی ،
همواره و پیوسته یک فعالیت قوی و مهم معماری در این کشور وجود داشته و آثار
بسیار زیاد و با ارزشی رادر گوشه وکنار این سرزمین به وجود آورده است .
این آثار سهم بزرگی در شکل دادن و پیشبرد معماری جهان در دوره های مختلف
تاریخ به عهده داشته اند .
تاریخ معماری ایران را اصولاً می توان به دو بخش اصلی ، معماری قبل و بعد از اسلام تقسیم کرد .
دین
اسلام که در حدود ۱۴۰۰ سال پیش در ایران مستقر گردید ، با توجه به جهان
بینی خاص خود آثار معماری بعد از اسلام ایران را تحت تاثیر قرار داد و به
آن کیفیّت جدیدی بخشید ، لکن به هرحال پیوند محکمی بین این دو بخش معماری
ایران بر قرار گردید . این هر دو بخش معماری ایران ، چه بخش قبل از اسلام
که دو دوره درخشان طولانی و چندین صد سالة هخامنشی و ساسانی را در بر می
گیرد ،و چه بخش بعد از اسلام که حداقل تا زمان صفوی یعنی در یک دورة هزار
ساله سیر تکاملی ممتدی داشته است ، به عنوان قسمتهای پر اهمیت تاریخ معماری
برشمرده می شوند .
اگر
چه معماری ایران بعد از دوره صفوی یعنی از حدود چهارصد سال قبل نتوانسته
جایگاه برجسته خود را در معماری جهان حفظ کند و در واقع از این زاویه سیر
نزولی داشته است ، لکن به رغم این سیر نزولی باز هم آثار بسیار با ارزش
معماری در این سالها تا شروع دورة معماری معاصر ایران بوجود آمده است .
بدین ترتیب زمانی که معماری معاصر ایران آغاز گردید ، ثروت معماری ۳۰۰۰
ساله فوق العاده با ارزش و تقریباً بدون انقطاعی را با تعدا بسیار زیاد
آثار در پشت سر خود داشت و طبیعی بود که بدان توجه داشته باشد .
تاریخچه معماری معاصر ایران
معمولاً
در غرب بوبژه در اروپا برای یافتن ریشههای معماری معاصر ، دورهای از نیمه
دوم قرن هجدهم ( سال ۱۷۶۰ ، آغاز انمقلاب صنعتی ) تا اولیل دهة قرن بیستم
را مورد بررسی و مطالعه قرار میدهند . از این پس را آغاز معماری معاصر یا
معماری مدرن که جنبش مدرن در آن تقریباً شکلی جهانی به خود میگیرد ،
میدانند و علل اصلی پیدایش معماری مدرن را ناشی از تغییر سلیقه ، پیشرفتهای
ساختمانی چه از لحاظ علمی و فنی همین طور در نظریهها و نگاههای جدید به
جهان ، قلمداد میکنند .
حال
، اگر بخواهیم روند بررسی بالا را در مورد معماری معاصر ایران به کار
گیریم با نیمة نخست قرن دوازدهم ( دقیقاً سال ۱۱۱۸ شمسی ) مصادف میشویم ،
یعنی دوران حکومت افشاریه ، ولی آگاهی از تاریخ کشورمان کافی است تا بدانیم
در این دوران نه تنها از انقلاب صنعتی خبری نیست ، بلکه هنوز از آثار آن
نیز به کلی مصون هستیم .
در
جستجو برای انتخاب تاریخ و مبدأ این قضیه ، پی میبریم که تا اواسط دورة
قاجاریه ، معماری و هر آنچه که به آن مربوط میشد در نوعی پیوستگی و به صورت
مجموعه ای واحد ، قابل درک و تحلیل است . با این امر اشکال ، فرمها و
روشهای مختلف طرح و اجرای ساختمانها توسط صاحب کاران و معماران با شرایط
مختلف زمان و مکان تغییر میکردند ، ولی تمام مراحل کار از توازن و تناسبی
مستحکم بین جامعه و معماری حکایت دارد .
تنها
در جزئیات است که بر اثر سلیقة معماران یا خواست صاحب کاران ، تغییراتی به
چشم میخورد . بدین ترتیب میتوان گفت که تغییرات یا تفاوتها در سطح بیان
معماری است . تا این زمان معمار را نمیتوان از جامعه منفک کرد ، معمار نیز
یکی از اعضای جامعه است و در تقسیم کار گروهی ، مانند همه در حیطة خواستها و
نیازهای جامعه فعالیت دارد . لازم به ذکر است که مسائلی نظیر رابطة معمار و
جامعه ، یا وظیفه ای که جامعه بر عهدة معمار نهاده است مباحثی هستند که
دورة اخیر مطرح شده اند .
در
ادامة مطالعه و بررسی از سویی میتوان از روش معمول تاریخ هنر تا آغاز
معماری مدرن که در آن مسئلة اصلی مطالعة ارزشهای فرمال است تبعیت کرد ، که
در این روش اصولاً به کیفیات و روابط فرمها ، بویژه فرمهای اصلی بنا توجه
شده و با در نظر گرفتن آن تغییرات به توضیح و تعبیر عوامل مختلف بنا
پرداخته میشود . ولی از سوی دیگر مشاهده میگردد که از اواسط دورة قاجاریه
رابطة معماری و جامعه کم کم تغییر مییابد و این تغییر در دورة پهلوی به اوج
خود میسرد .
البته
در اینجا نیز استفاده از روش بالا امکان پذیر است و میتوان از مطالعة
فرمهای دورة گذشته به بررسی فرم در معماری نیز پرداخت و از تغییر و تحول
این فرمها ، هنرمندان یا سبکهای ویژه ای سخن راند . ولی همان طور که ثابت
شده است اینها بخش کوچکی از رویدادهای معماری و فرهنگ معاصر را تشکیل
میدهند ، زیرا که علاوه بر آنها در امر تغییر و تحولات اجتماعی اجتماعی ،
مسائلی تازه ، جدا از رسوم و عادات موروثی مطرح میشوند که در زمینة معماری
در درجه نخست اهمیت قرار میگیرد .
بنابراین
این ضرورت به چشم می خورد که حیطة مطالعات را باید وسیعتر کرد ، تحولات
در زمینه های اقتصادی ، اجتماعی و فنی را هم در نظر گرفت و تأثیرات آنها را
در معمارذی مورد بررسی قرار داد ، هر چند که رابطه یا پیوستگی این عوامل
به معماری چندان مشهود به نظر نمی رسد ، ولی ادمة کار روشن می سازد که به
علت مطرح شدن احتیاجات مادی و معنوی جدید ، افکار نو و وسایل جدید ، این
مسائل بتدریج وارد میدان فعالیت معماری شده تا جایی که نوعی معماری جدید را
مطرح میکنند و به وجود میآورند که به هر حال معماری گذشته متفاوت است .
از
این طریق است که میتوان پیدایش معماری معاصر ایران را ، که به علت عدم
ریشهیابی آن ، گاهی با نگوش دگماتیسمی مردود اعلام میشود ، به طور روشن به
دست داد و سپس به داوری آن نشست . در این رابطه یک نمونه و سه مقطع زمانی
را می توان مد نظر قرار داد :
نمونه
ای که نقطة عطفی در تغییرات فرمان معماری ایران می تواند قلمداد شود ،
بنای دیوانخانة کریم خان زند در شیراز است . در این بنا به سه ویژگی که تا
آن زمان در معماری ایران وج.ود نداشته ، می توان اشاره کرد : اول ، سنگکاری
پایین دیوارها ، دوم طلاکاری در سقف آن و سوم ، که از دو ویژگی پیش نیز با
اهمیت تر است پیشانی معلمی آن است اهمیت این ویژگی بیشتر از ن جهت قابل
تأمل است که تغییر فنی و اجرایی را در عمل به دست می دهد و آن استفاده از
پوشش شیروانی است که از آن زمان به بعد در تمام معماری ایران شیوع می یابد .
سه مقطع زمانی نیز به ترتیب عبارتند از :
- نخست تحولات اولیه در دو.رة قاجاریه
تهران
شاه طهماسبی بدون تغییر چندانی به آقا محمد خان واگذار می شود و آقا محمد
خان تهران را پایتخت اعلام می کند و پس از آن نیز فتحعلیشاه در همین
پایتخت به سلطنت خود ادامه می دهد . در این زمان ایجاد مناسبات رسمی با
کشورهای خارجی بویژه روسیة تزاری همچنین رفت و آمدهای روز افزون به کشورهای
خارج آغاز می شود
پیامد
این روابط ایجاد شبه سفارتخانه ها و احداث سفارتخانههای خارجی به سبک و
سیاق معماری آن ممالک است که در دگرگونی معماری ایران نیز بی ثأثیر نبوده
است . در همین زمام اعزام نخستین گروه دانشجویان توسط عباس میرزای نایب
السلطنه به لندن صورت می گیرد که این گروه در سال ۱۳۲۰ هـ . ق با عنوان
مهندس ، طبیب و معلم به ایران برمیگردند .
در
سال ۱۲۲۲ ، ژنرال قاردان خان از جانب ناپلئون با هفتاد معلم به عنوان
پیشهروان ، صنعتگران و مهندسان همراه با توپهای جنگی برای اسلاح قشون ایران
به ایران میآیند . اشاره به همین نکته کافی است تا آغاز رخنه و تأثیر
فرهنگ اروپایی و تغییرات و تحولات فرهنگی را بخوبی مشهود سازد .
ویژگی های ساختمانی و شهری شهر تهران در این زمان عبارتند از :
ـ حصار شاه طهماسبی شهر با چهار دروازة خود همچنان پابرجاست ، به عبارت دیگر هنوز شهر نیاز به توسعه پیدا نکرده است .
ـ
مصالح عمدة مصرفی در ساختمانها عبارتند از خشت و آجر و سنگ به طور محدود
. پوششها عمدتاً گنبد در فضاهای عمومی خاص و مذهبی ، و در سایر موارد
استفاده از تیر چوبی است .
ـ در و پنجره کاملاً چوبی است .
ـ نازک کاری ساختمان عمدتاً اندود گچ با انجام تزئینات و نقاشی روی آن است .
ـ ساخت خانههای اعیان و اشراف به صورت اندرونی و بیرونی است .
- دوم ، تحولات در دورة ناصر الدین شاه
در
این زمان به علت توسعة روابط و ارتباطات بناچار دگرگونیهایی که در تمام
زمینهها صورت میگیرد که معماری نیز از آن مبرا نیست . یکی از عوامل مؤثر در
این مورد را ، مسافرتهای مکرر ناصرالدین شاه به قدری بوده است که حتی
اقدام به احداث موزة شخصی برای خود کرد ، تغییر پوشش زنان حرمسرا را نیز در
همین ارتباط میتوان نام برد . نقل شده که در یکی از سفرها که ناصرالدین
شاه از برنامه باله ای نیز دیدن کرده بود ، تحت تأثیر لباس بالرینها
قرار گرفته و پس از برگشت دستور داد که زنان حرمسرا نیز لباس بالرین بپوشند
.
نخستین
آثار این تغییرات ، توسعه و گسترش دارالخلافه برای کنترل شهر تهران ،
تعیین محدودة جدید برای آن ـ حصار شاه طهماسبی تا ۱۲۸۴ هـ . ق پابرجا بود ـ
احداث میدانها ، بازارها و نوع جدیدی از معماری یعنی مهمانخانه است . در
همین زمان چند کارخانه در شهر تهران احداث می شود که می توان به کارخانه
های ریسمان ریسی که از انگلستان وارد کردند که چراغ گاز که بعداً به چراغ
برق تبدیل شد ، نام برد .
همچنین
در همین زمان امتیاز بانک شاهی به دولت انگلیس واگذار شد و سفارتخانهها به
طور رسمی فعال گردیدند که از آن میان می توان با احداث سفارتخانه های روس ،
انگلیس ، آمریکا ، دولت عثمانی ، اتریش فرانسه و جز آن اشاره کرد . در این
زمان نحوة رشد و گسترش شهرتهران ایجاب می کند که نهاد داروغه خانه به
ادارة اقتصادیه تبدیل شود و به این وسیله نظم و ترتیب شهر به آن واگذار می
شود .
در
این دوره هرچند ایجاد بناها به دستور شاه صورت میگیرد ، ولی در واقع
درباریان ، وزرا ، صاحب منصبان و تجار نیز نقش عمده ای دارند . این رشد
نیاز به مصالح بیشتر را طلب می کرد ولی مادة عمده در دسترس همان خاک بود که
همچنان به صورت خشت و آجر در ساختمانسازی به کار گرفته شد . تکنیک
ساختمانی این دوره با دوره ای که پیشاپیش به آن اشاره شد تفاوت چندانی
ندارد . پوشش سقفها با همان صورت گنبدی و تیرچوبی است . در نازک کاری از گچ
پخته استفاده می شود . استفاده از آهک در پی ساختمانها تنها پیشرفت فنی در
این دوره است .
به
علت رشد فعالیت ساختمانی ، نارسایی در نیروی متخصص و ماهر ، کاملاً مشهود
است ، این امر سبب به وجود آمدن استادکاران و هنرمندان بدون تبحر کافی
می باشد که پیامد آن از دست دادن کیفیت اجرایی ساختمان سازی حتی در بناهای
عمومی و سلطنتی است . ولی چاره ای نیست ، چون به علت به وجود آمدن قشر و
خاندان تازه و نوپا ، نیاز به رخ کشیدن شکوه و جلال حتی به صورت کاذب ضروری
مینماید .
توسل
به زینت و تزئین ساختمان پوششی برای این نارساییها ، بویژه نارساییهای
اجرایی و عدم تبحر است و حتی کار به آنجا میرسد که از رنگ کردن آجر نیز
ابایی ندارند .
طرحهای عمدة اجرا شده در این برهه عبارتند از :
ـ کاخ گلستان که مجموعهای از چند تالار است .
ـ بنای نارنجستان ، تالار موزه که پس از سفر سال ۱۲۹۹ ناصرالدینشاه به خارج ساخته شد
ـ تغییرات اساسی در عمارت بادگیر و تالار الماس .
ـ کاخ ابیض که معروف است طرح گچبریهای آن از خود ناصرالدینشاه است .
ـ بنای حرم خانه و خوابگاه ناصری .
ـ
کوشک شمس العماره که تحت تأثیر ساختمانهای اروپایی در سال ۱۲۸۴ هـ . ق از
جانب معیرالملک به شاه هدیه شد و طرح اولیة آن به دست مهندسان فرانسوی و
اتریشی تهیه شده بود .
تظاهر
معماری اروپا در این بنا با تبدیل قوسی از نوع رسمی به نیمدایره کاملاً
مشهود است که سپس در عمارت کلاه فرهنگی عشرت آباد نیز تکرار شد .
از
ساختمانهای دیگر به سبک نیمه اروپایی میتوان از ساختمان واقع در ضلع شرقی
میدان توپخانه که به دست وزیرگمرکات ساخته شد و سپس به بانک شاهی تبدیل
شد ، نام برد غیر از این ساختمانهای حکومتی ، روند عمومی ساختمان سازی نیز
همچنان در انواع بناهای تجاری ، مذهبی و خانهسازی جریان داشت که از نمونه
های بارز آن می توان به مدرسه و مسجد سپهسالار اشاره کرد که به سال ۱۲۹۶ هـ
. ق به دست مشیرالدوله در جنب منزل شخصی خود احداث گردید ، که بعداً محل
تشکیل نخستین دورة مجلس نیز بود .
از
بناهای معروف دیگر این دوره ، احداث مدرسه دارالفنون بهسال ۱۲۹۸ هـ .ق به
دست امیر کبیر است که در آن رشتههای جدید علوم مانند ریاضیات ، هیئت ،
فیزیک ، شیمی ، معدن شناسی به سبک مدرن اروپایی تدریس میشد . به سال ۱۲۸۴
هـ .ق ، تکیة دولت به دستور شاه و به دست معیرالملک در ضلع شرقی کاخ گلستان
احداث گردید . الگوی طرح تکیة دولت را مهندیسن فرانسوی ارائه کرده بودند .
بنای
سفارت آمریکا نیز در همین زمان یعنی به سال ۱۳۰۱ احداث شد . پس از ترور
ناصرالدینشاه تا زمان صدور فرمان مشروطیت ، تمام فعالیتها در زمینة معماری
با رکود نسبی همراه است . پس از آن نیز با توجه به تغییر نوع حکومت ،
پیشبینیهایی در قانون اساسی و مجلس در مورد به وجود آمدن سازمانها و
نهادهای جدید صورت گرفت ولی به علت عدم موفقیت نسبی نظام حکومت مشروطه در
آغاز شکلگیری خود ، تا زمان کودتای رضاخان و آغاز سلطنت پهلوی این رکود
همچنان ادامه داشت و در فعالیتهای صورت گرفته نیز هیچگونه احساس مسئولیت در
جهت بهبود کار مشهود نیست .
به طور کلی جمعبندی ویژگیهای بناهای این دوره را در چند نکته زیر میتوان خلاصه کرد :
ـ تأثیر مستقیم برخی معیارهای اروپایی در بناهای این دوره .
ـ استفاده از تزئینات و رنگ در داخل و خارج ساختمان بویژه به شکل نقاشی .
ـ ترکیبات جدید فضایی در فرم کلی بنا .
ـ بزرگتر شدن فضاها .
ـ کاهش دقت در ساخت بنا .
- سوم ، دورة رضاخان :
شروع
معماری معاصر ایران را می توان از حدود سال ۱۳۰۰ به بعد تصور کرد . این
زمانی است که در اثر تحولات سیاسی و اجتماعی جریان زندگی اجتماعی و اقتصادی
ایران تغییر کرد ، سیمای شهرهای ایران متحول شد و بناهای لازم برای زندگی
جدید مانند ادارات ، کارخانجات ، بانکها ، ایستگاههای راه آهن ، دانشگاهها و
جز اینها ، و هم چنین واحدها و مجموعه های مسکونی جدید در شهر ها بوجود
آمدند. این بناها بر خلاف بناهای قبل از تاریخ معاصر که بدست معماران سنتی
طراحی و ساخته می شدند، بتدریج بدست معماران تحصیل کرده طراحی گردیدند .
این عده را در ابتدا معماران غیر ایرانی تشکیل می دادند و سپس اندک اندک
معمارانی که در مدارس معماری خارج از ایران تحصیل کرده بودند ، و به دنبال
آن با ایجاد اولین مدرسه معماری ایران در حدود سالهای ۱۳۲۰ ، معماران تحصیل
کردة ایرانی نیز به آنها اضافه شدند .از همان ابتدا و از طراحی اولین آثار
در معماری معاصر ایران ، توجه به معماری گذشتة این سرزمین و میراث با ارزش
آن مطرح می گردد و این توجه در دوره های مختلف به صورتهای متفاوت بروز می
یابد .
در
دورة اول ، در فاصلة سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ که پهلوی اول بر ایران حاکم بود و
آثار مهم معماری عمدتاً بوسیلةحکومت و بدست معماران خارجی ایجاد شدند ،
توجه به معماری گذشته بصورت تکرار سطحی و ظاهری عناصر بناهای معماری ایران –
بخصوص در دوره های قبل از اسلام ، یعنی هخامنشی و ساسانی- صورت گرفت و در
کنار آن کارهای دیگر معماری بوجود آمدند که در آنها عناصری از معماری گذشتة
ایران در شکل بعد از اسلام آن با عناصری از معماری اروپایی در هم آمیخته
شده بود .
به
هر حال عمدة این آثار به جز چند اثر محدود مانند موزة ایران باستان کار
ماکسیم سیرو و آندره گدار، به رغم استواری و استحکامشان ، فاقد ارزش چندان
چشمگیری بودند .
در
این دوره رضاخان پس از به دست گرفتن حکومت ، ارتباط بیشتری را با غرب آغاز
کرد و تحولی را در نظام اقتصادی و اجتماعی به وجود آورد و به ایجاد حکومت
مقتدر مرکزی دست یازید . با توجه به نظام حکومتی ، پایه گذاری سازمانهای
جدید دولتی آغاز شد . بودجه کشور ـ بر خلاف دورة قاجاریه که همواره تهی بود
ـ با اخذ مالیاتها و عوارض گمرکی و منابع طبیعی به مقدار قابل توجهی
افزایش یافت . دانشجویان بیشتری به خارج از کشور اعزام شدند و از جمله چند
دانشجو برای تحصیل معماری به مدسة بوزار فرانسه اعزام شدند .
ـ دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ هـ .ش و دانشکده هنرهای زیبا به سال ۱۳۱۹ تأسیس شد .
ـ
تشکیل شهرداری به صورت نوین به سال ۱۳۱۱ صورت گرفت و متعاقب آن ، برج و
باروی شهر تهران برای احداث خیایانها و میادین جدید تخریب شد .
ـ
مساحت شهر به سال ۱۳۰۸ ، ۲۴ کیلومتر مربع یعنی شش برابر زمان فتحعلیشاه
بود که در سال ۱۳۱۳ ، یعنی به فاصلة پنج سال به ۴۶ کیلومتر مربع و به عبارت
دیگر یازده برابر زمان فتحعلیشاه شد .
ـ
فعالیت شرکتهای خارجی در ایران نیز از همین زمان آغاز میشود که میتوان به
فعالیت شرکت یرژه به سال ۱۳۹۰ که طرح ایستگاه و راه سازی راهآهن جنوب را بر
عهده داشت ، اشاره کرد .
ـ دیگری شرکت کامپاکس که تکمیل راهآهن به آن واگذار شد .
ـ و شرکت سنتاب که طرح پل فلزی اهواز را بین سالهای ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۰ انجام داد .
تیرآهن
و سیمان به صورت وارداتی از حدود سال ۱۳۱۱ در سختمان سازی مورد استفاده
قرار گرفت . پیش از آن با توجه به اینکه مسیومارکف روسی از تیرآهن در نعل
درگاه ساختمان استفاده کرده بود ، از ریلهای فرسودة راهآهن یا لولههای نفت
نیز در ساختمانسازی استفاده میشد . در همین زمان استاد سوئیسی مقاومت مصالح
داتشنگاه تهران استفاده از تیر مرکب فلزی را نیز به دست داد .
ـ به سال ۱۳۱۱ ، کارخانة قند شاهی با ترکیبی از کاربرد آجر و بتن احداث شد .
ـ
به سال ۱۳۱۲ نخستین پل بتنی پیش فشرده ، پل ورسک در شمال و ساختمان
شهرداری در شمال میدان توپخانه ساخته شد . و در همین سال کارخانة سیمان ری
تأسیس گردید .
فعالیتهای
عمرانی در این زمان به دو طریق صورت میگرفت : یکی از طریق شرکت مقاطعهکاری
ساختمانی کشور و دیگری از طریق کمیسیونهای ساختمانی که به کادر فنی مجهز
بود و تعدادی معمار را هم داشت .
اصول طراحی مبتنی بر دو دیدگاه بود : تقلید از گذشته ، یا سازگاری معماری با زندگی جدید .
مجموعة
بناهای شکل گرفته اطراف میدان مشق ، حاصل دیدگاه نخست است : ساختمان
تلگرافخانه ، ۱۳۰۴ به دست الگال ، تقلید از نوکلاسی سیسم اروپا ؛ ساختمان
دادگستری ، تقلیدی از معماری گذشتة خود ؛ ساختمان بانک ملی به دست هنریش
آلمانی ، ۱۳۱۱ با الهام از معماری هخامنشی ؛ نمونة نسبتاً موفق میان آنها ،
ساختمان پست ، ۱۳۰۷ ـ ۱۳۱۱ بنای وزارت امور خارجه به دست الگال با
چشمداشتی به بنای کعبة زرتشت هخامنشی کاخ شهربانی ، کاری از باقلیان که
افراطیترین برداشت از عناصر معماری هخامنشی است . وزارت جنگ ، عمارت ثبت کل
و همچنین کتابخانة ملّی نمونههای دیگری از این دیدگاه است . همچنین موزة
ایران باستان ، ۱۳۱۴ ، اثر آندره گدار که به گفتة خودش در طراحی آن لحظهای
از اندیشیدن به طاق کسری غافل نبوده است . دبیرستان فیروز بهرام ، ۱۳۱۱ ،
به دست جعفرخان معمارباشی ، دبیرستان انوشیروان دادگر ، ۱۳۱۳ ـ ۱۳۱۵ ، و
قسمتی از دبیرستان کالج ، ۱۳۱۳ ، هر دو به دست مسیومارکف در زمرة
معماریهایی از این دستند .
بالاخره
در سال ۱۳۱۴ ، طراحی از سوی یک معمار جوان ایرانی تحصیل کردة فرانسه که پس
از ۱۷ سال به کشور بازگشته بود ، یعنی طرح پیشنهادی وارطان هوانسیان برای
هنرستان دختران ، برنده اعلام شد . در واقع این بنا را می توان حرکت نوینی
در معماری ایران دانست که کاملاً در روند معماری مدرن رایج در دنیا به دست
داده شده بود . پس از آن این نوع معماری به سرعت در ستیر انواع معماری :
بناهای مسکونی ، تجاری اداری و جز آن شیوع یافت و نتیجه آن بوده است که
امروز شاهد آنیم .
دورة
بعدی از سال ۱۳۲۰ و آغاز حکومت پهلوی دوم شروع می گردد و تا اواخر دهة چهل
ادامه می یابد و کارهای معماری مهم عمدتاً بدست چند معمار ایرانی مانند
محسن فروغی ، هوشنگ سیحون و عبد العزیز فرمانفرماییان ساخته می شود . در
این گونه کارها به گذشتة معماری ایران توجه می گردد و این توجه کیفیت بهتری
نسبت به دورة قبل دارد و در آنها کوشش میشود که از هندسه و الگوهای معماری
ایران استفاده شود . یکی از برجسته ترین کار های این دوره مقبرة بو علی
سینا در همدان کار هوشنگ سیحون است . این دوره نیز به هر حال نمی تواند کار
مهمی را در بکارگیری اصول و مبانی اسلامی ایران و تکامل آن انجام دهد .
دورة
دیگر از اواخر دهة چهل آغاز می گردد و تا آستان پیروزی انقلاب ادامه می
یابد و همزمان با دوره ای است که معمارای مدرن سالهای آخر خود را میگذراند و
اصولاً در معماری مدرن نیز یک جریان تاریخ گرا پدید می آید .چند معمار
ایرانی کوشش در پدید آوردن آثاری در پیوند با معماری گذشتة ایران بعمل می
آوردند که در سطح بالاتری نسبت به آثار مشابه که قبل از آن در ایران پدید
آمده بود ، قرار داشت و از نمونه های خوب آن مرکز آموزش مدیریت کار نادر
اردلان و موزة هنرهای معاصر کار کامران دیباست.
پس
از شروع جریانهای فرامدرن در معماری جهان ، که همزمان با پیروزی انقلاب
اسلامی در ایران بود، دو موضوع به موازات هم دورة جدیدی از معماری را در
ایران بوجود آورد .یکی اینکه اصولاً پس از پیروزی انقلاب معماران ایرانی
سعی کردند که معماری ایران را به سوی یک معماری با هویت مستقل متکی بر
میراث معماری گذشتة خود هدایت کنند و دیگر اینکه مبانی معماری فرامدرن نیز
توجه جدی به معماری گذشتة سرزمینها را مطرح می ساخت . این دو موضوع دست
بدست هم دادند و آثاری در ایران بوجود آمدند که سبک وسلیقة معماری فرامدرن
را با توجه به عناصر معماری گذشتة ایران ( بخصوص معماری بعد از اسلام ) در
خود داشتند ، لکن برخورد آنها با معماری گذشتة ایران برخورد چندان عمیقی
نبود بخصوص که عناصر کلیشه ای معماری فرامدرن نیز به وفور در این آثار بکار
گرفته شده بودند .
آنچه
که بصورت بسیار گذرا در مورد بخشی از معماری معاصر ایران که به میراث
معماری گذشته توجه داشت مطرح شد ، دو نکتة اصلی را در معماری معاصر ایران
نشان می دهد :
۱-
معماری معاصر ایران در بخش عمدة خود همواره در دغدغة تاریخ معماری ایران
را داشته و تلاشهایی را در جهت پیوند به معماری گذشته و تداوم آن بعمل
آورده است .
۲-
توجه معماری معاصرایران به معماری گذشته ، بیشتر سطحی و ظاهری بوده و توجه
عمیق به روح کلی و همچنین اصول و مبانی آن و بکارگیری این اصول و بخصوص
تکامل آن را چندان در خود نداشته است .
دغدغةپیوند
با گذشته وعدم توفیق اساسی در بوجود آوردن یک جریان معماری که بتواند به
صورت صحیح در ادامه و تکامل تاریخ با ارزش معماری ایران باشد و سهمی را در
معماری معاصر جهان به خود اختصاص دهد و حتی بتواند سهمی در پیشبرد معماری
امروز جهان داشته باشد ، موجب شد که در دهة اخیر برخی از معماران ایران ،
با تکیه بر تجربیات و تلاشهای معماران دهه های گذشته ، تلاشهای جدیدی را در
این زمینه آغاز کنند و به صورت جریانی در معماری امروز ایران درآیند .
متأسفانه
به علت عدم پیوند جدی بین این معماران و عدم تبادل نظر و فکر ، به رغم
دیدگاههای مشترک بسیاری که در کارها و دیدگاههای آنها می توان دید ، هنوز
این جریان شکل مشخصی به خود نگرفته و مبانی نظری خود را تنظیم نکرده است .
در
ابتدا در مورد معماری ، باید به این نکتة مهم اشاره کرد که معماری در
سرزمینهای مختلف و همچنین در زمانهای گوناگون با پرده های سنگین از یکدیگر
جدا نشده است، اگر چه هر سرزمین و هر زمانی معماری خاص خود را داشته است و
در آینده نیز خواهد داشت، لکن در تحلیلی ژرف خطوط واحدی کلیة آثار معماری
را در تمامی زمانها و تمامی سرزمینها به یکدیگر پیوند می دهد . تمامی آثار
با ارزش معماری ، زمانی که با یکدیگر و یکجا نگریسته شوند ، دارای دو ویژگی
اصلی اند :
اول
اینکه در مجموع معماری جهان سیری تکاملی را نشان می دهد که تمامی عناصر به
عنوان اجزای این سیر تکاملی به نظر می آیند و مشخصة این سیر تکاملی عظیم
که در بیش از چند هزار سال معماری رخ داده است ، حرکت عمومی آثار معماری به
موازات حرکت کلی جهان هستی ، یعنی حرکت کیفیت مادی به کیفیت روحی و – به
بیان معمارانه – کم کردن ماده و افزایش فضاست .
دوم
اینکه : در تمامی آثار معماری یک وجه مشترک وجود دارد و آن رخ دادن خلاقیت
در این آثار است .این خلاقیت به دو شکل در اثر معماری بروز می کند : یکی
خلاقیت نظری ، یعنی آن مبنای فکری که اثر معماری بر اساس آن نظریة خود را
استوار می سازد و دیگر خلاقیت فضایی که بخش معمارانة آن است . هر اثر
معماری که فاقد خلاقیت باشد ، نمی تواند جایی را در سلسلة عظیم آثار تاریخی
معماری جهان به خود اختصاص دهد .
دو
ویژگی مذکور که به آن اشاره شد ، پیوند وسیعی را بین آثار معماری – چه در
سرزمینهای مختلف و چه در زمانهای متفاوت – با یکدیگر برقرار می سازد و
معماری بطور کلی نوعی کیفیت جهانی پیدا می کند ، لکن دقیقاً در چارچوب این
جریان وسیع به هم مرتبط معماری ، اجزای آن که در سرزمینها و زمانهای مختلف
اتفاق افتاده اند ، توانسته اند رنگ و طعم زمان و سرزمین خود را به خود
گیرند .به این ترتیب همواره اثر معماری ، هم کیفیت جهانی ( به معنای بی
زمان و بی مکان ) دارد و هم کیفیت معین زمانی و سرزمینی .
بدین
ترتیب از طرفی مرزبندیهای خشک زمانی به عنوان سبک ها و مرزبندیهای خشک
سرزمینها به مثابه سنتهای معماری صحیح نیست و از طرفی دیگر جهانی شدن
معماری به صورت یکدست شدن و هیچ گونه تعلقی به سرزمین معین نداشتن ، مردود
است .از همین جاست که می توان ارتباط عمیقی را بین معبد دیر البهاری مصر با
خانة کوفمن رایت و بین صومعة لاتورت با مسجد سلجوقی ایران درک کرد .
ضمناً
با این مقدمه می خواهیم از تصور نادرست معماری سنتی به معنای بخشی از
معماری که فقط به یک سرزمین معین توجه دارد و مسیر خود را جدای از معماری
سرزمینهای دیگر طی می کند ، جلوگیری کنیم و وجود پیوند بسیار عمیقی را بین
آثار معماری سرزمینهای مختلف در عین حفظ ویژگی های سرزمینی آنها بیان کنیم .
بدین
ترتیب است که من ضمن این که این جریان معماری را متعلق به ایران و در روند
تکامل معماری گذشتة ایران می دانم ، آن را خارج از جریان کلی معماری امروز
جهان نیز تصور نمی کنم .از نظر من مبانی نظری اولین آثاری که بر اثر این
جریان پدید آمد بر این استدلال استوار بود که :
تحلیل
معماری ایران نشان می دهد که به رغم کثرت ، تنوع وپیچپدگی بناها ، اصول
،مبانی و الگوهای نسبتاً معدودی در طول زمان به گونه های مختلف در این
معماری به کار گرفته شده اند . افزون بر آن این نتیجه بدست می آید که تکامل
معماری ایران بیشتر بر تعالی این اصول ، مبانی و الگوها در جریان نوعی
فعالیت هوشمندانه و ماهرانه استوار بوده است تا ایجاد آنها .با پذیرش این
امر ، این پرسش پیش روی قرار می گیرد که آیا نمی توان در معماری امروز
ایران نیز به همان اصول و مبانی و الگوها پرداخت و آنها را در جریان
فعالیتی خلاق تکامل بخشید و به پیش برد . پاسخ مثبت به این پرسش بود که
موجب شد در این طرحها اصول و مبانی معماری گذشته ایران مبنای کار قرا ر
گیرد .
به
علاوه ، از بررسی و تحلیل عناصر و الگوها تاریخ معماری ایران این نتیجه
حاصل میشود که عناصر و الگوهای مذکور اگر چه هر یک در دوره معینی از تاریخ
معماری این سرزمین خلق گردیده اند ، لکن با حضور ممتد در دوره های بعدی ،
تکامل و پالایش یافته ، دارای هویتی مستقل از زمان شده اند .
اینها
مفهوم عامی را از یک الگو و یا یک عنصر در معماری ارائه میکنند که شأن
تجریدی یافته و دارای تصویری ذهنی و حامل بار عاطفی است . اگر بپذیریم که
این کیفیت به زمان وابسته نیست ، بار دیگر این اجازه را خواهیم یافت که
آنها را در شکل تجریدی خود در معماری امروز مورد استفاده قرار دهیم .
بدین
ترتیب برخی از کارها طراحی گردیدند که در آنها الگوهای معماری قدیمی ایران
با برداشتی جدید به کار گرفته شده بود که برخی ازنمونه های بارز آن
عبارتند از :
سه
طرح ارائه شده برای فرهنگستان های جمهوری اسلامی ایران کار میرمیران ، کار
علی اکبر صارمی و کار داراب دیبا، مرکز ورزشی رفسنجان کار میرمیران، دو
طرح ارائه شده برای موزه بزرگ تاریخ خراسان کار محمد امین میر فندرسکی و
کار مشترک مژگان صولتی و محمد حسن مؤمنی ، و هنرستان هنر های تجسمی کرج کار
علی اکبر صارمی .
در
طرحهای بعدی این جریان تنها به اصول و مبانی معماری ایران و الگوهای به
کار گرفته شده در آن اکتفا نشده ، بلکه به فرهنگ ایران به صورت کلی تر که
شامل اسطوره ها ، مفاهیم ، مضامین و خاطره های فرهنگی نیز هست و پای سایر
زمینه های هنر چون شعر و ادبیات را به میان می آورد ، توجه شده و از آنها
به عنوان دستمایه های خلاقیت فکری اثر معماری استفاده گردیده است .
در
اینجا این نکتة مهم باید توجه داده شود که مفاهیم و مضامین فرهنگی نباید
به صورت مستقیم در مرحلة خلاقیت فضایی قرار گیرند و تبدیل به اثر معماری
شوند بلکه باید در یک روند خلاقیت فکری از یک مرحلة تجریدی عبور کنند و به
بیان و یا ایدة معمارانه بدل گردند و پس از آن خلاقیت فضایی ، تلاش خود را
در جهت تحقق بخشیدن به این ایدة معمارانه آغاز می کند .
کارهای
برجسته ای که در این روند طراحی گردیدند ، عبارتند از : سه طرح ارائه شده
برای کتابخانة ملی ایران کار میرمیران، کار کامران صفامنش و کار فرهاد
احمدی ، ترمینال فرودگاه بین المللی امام خمینی کار بهرام شیردل ، باغ جهان
نمای شیراز کار محمد رضا نسرین ، موزة ملی آب ایران کار مشترک میرمیران و
بهرام شیردل ، موزة دفاع مقدس اصفهان کار حسین شیخ زین الدین و برخی طرحهای
دیگر .
در پایان باید دو نکتة اساسی را در تشریح بیشتر این نوع معماری اضافه کنیم :
اول
اینکه مفاهیم ، اسطوره ها ، مضامین ودیگر تولیدات فکری اشتراکات زیادی در
فرهنگهای مختلف دارند و عمدتاً مفاهیم واحدی اند که در سرزمینهای مختلف به
صورتهای گوناگون بیان شده و به تصویر آمده اند . از این رو زمانی که معماری
در جهت تجسم و پرداختن به آنها قرار گیرد ، اثر معماری خواه نا خواه
کیفیتی فراتر از سرزمین معین می یابد و به نوعی جهانی می گردد ، بخصوص اگر
مفاهیمی که دستمایة کار قرار گرفته اند مربوط به مقولات کلی هستی باشند .
دوم
اینکه فرمها و فضاهای معماری اگر چه در ابتدا در جهت تجسم بخشی به مفاهیم
معینی خلق می شوند ، لکن به علت خاصیتی که بطور کلی در فرم و فضا وجود دارد
– و بخصوص آن بخشی از خلاقیت فضایی که اصولاً خارج از کنترل و آگاهی طراح
صورت می گیرد – به سادگی میل به افادة مفاهیم دیگری نیز می کنند .
تجربه
نشان می دهد که هر اندازه قدرت فضایی و شکلی اثر معمار بیشتر و غنی تر
باشد ، به همان اندازه توانایی بیشتری را برای به خود گیری و ارائة مفاهیم
مختلف نشان می دهد . با توجه به دو نکتة پیش گفته است که وقتی به چند کار
این جریان نگاه می کنیم ، اگرچه روح کلی سرزمین ایران و آن مفاهیم اولیه ای
را که مدّ نظر بوده است در آن می یابیم ، لیکن به هیچ وجه آن را مقیّد به
یک سرزمین معین و یا یک مفهوم معین نمی بینیم و ارتباط آن را با دیگر
سرزمینها و دیگر مفاهیم احساس می کنیم و از این رو این کارها خصلت جهانی
بودن از خود نشان می دهند .
به نقل از: naghsh-negar.ir
افزودنی تبدیل گچ به سیمان