اگر روزگارى توسعه صرفاً به معناى توليدگرايى و رشد اقتصادى بوده امروز اين مفهوم دچار تغيير ماهوى شده است. به
طورى كه گفته مى شود توسعه يك امر فراگير و چند بعدى است كه نه تنها در
حوزه اقتصاد كاربرد دارد، بلكه به گسترش كيفى زندگى انسان ها، محيط زيست و
تغيير بينش فرهنگى مردم نيز توجه دارد.
توسعه
در قرن ،۲۱ در صورتى به نتايج مطلوب مى رسد كه از سطح كمى فراتر رفته و
تغييرات عميقى در سازمان هاى اجتماعى و بينش فكرى مردم ايجاد كند. اگر اين
تغييرات نهادينه شود در آن صورت بسيارى از جنبه هاى مشاركت مردم در نظام
برنامه ريزى ها تضمين مى شود.
عواقب برهم خوردن رابطه طبيعت با انسان
در
رابطه جديد، انسان بدون پيش بينى عواقب آينده به بهره گيرى و يا به عبارت
بهتر به بهره كشى از طبيعت پرداخت. چنين امرى موجب تخريب طبيعت شد. تخريب
طبيعت، آينده توسعه بشريت را مورد تهديد قرار داد. آلودگى آب، خاك، هوا،
مصرف روزافزون منابع و كاهش توان هاى طبيعى از مهمترين معضلاتى بود كه نشان
مى داد چنين توسعه اى نمى تواند پويا و ماندگار باشد و آينده حيات بشريت
در هاله اى از ابهام است. تمام اين موارد موجب شد كه مفهوم توسعه پايدار در
انديشه جوامع شكل بگيرد ، توسعه اى كه نياز هاى نسل فعلى را به گونه اى
برآورده سازد كه از توان نسل هاى آينده براى توسعه كاسته نشود، زيرا در غير
اين صورت سيستم هاى اجتماعى و محيطى دچار بى تعادلى مى شوند. از سوى ديگر
انقلاب صنعتى موجب افزايش جمعيت شد كه اين افزايش بيشتر متوجه مراكز شهرى
بود كه به صورت كانون هاى فناورى و توليد درآمده بودند. برهم خوردن تعادل
هاى اجتماعى و محيطى بيشتر از هر جاى ديگر در شهرها نمود پيدا مى كند. در
سال ۱۸۰۰ فقط دو درصد جمعيت جهان در شهرها زندگى مى كردند، در سال ۱۹۵۰ اين
رقم به ۳۰ درصد رسيد. در سال ۲۰۰۰ ، ۴۷ درصد جمعيت جهان در مناطق شهرى به
سر مى برند و پيش بينى مى شود اين رقم تا سال ۲۰۳۰ به بيش از ۶۰ درصد برسد.
روزانه حدود ۱۸۰ هزار نفر به جمعيت شهرنشينى جهان افزوده مى شود. حدود يك
ميليارد نفر نيازمند در دنيا زندگى مى كنند كه از اين تعداد بيش از ۷۵۰
ميليون نفر بدون بهره مندى از سرپناه و خدمات اوليه در مناطق شهرى زندگى مى
كنند.
در
مورد ايران نيز پيش بينى مى شود كه ۷۰ درصد جمعيت تا سال ،۱۴۰۰ در شهرها
ساكن شوند. چنين روندى موجب شكل گيرى شهرهايى شده است كه بشدت ناپايدارند و
محيط زيست را بشدت تخريب مى كنند. اين شهرها با مشكلاتى نظير: آلودگى هوا،
آلودگى آب، دفع فاضلاب، آلودگى صوتى، مصرف فزاينده انرژى، تخريب اراضى و
جنگل ها، كمبود فضاهاى باز و فضاهاى سبز، مشكلات حمل و نقل و ترافيك، تهديد
حيات جانورى ، توليد پسماند و... مواجه اند.
تعاريف توسعه پايدار
در
نگاه اول به نظر مى رسد وقتى كه ما توسعه پايدار را به كار مى بريم حتماً
بايد فرآيندى به نام توسعه نيز وجود داشته باشد كه توسعه پايدار در مقابل
آن مطرح شده است. براى توسعه مفاهيم و تعاريف زيادى ارائه شده است. اصطلاح
توسعه بطور فراگير پس از جنگ جهانى دوم مطرح شد. واژه توسعه در لغت به
معناى خروج از «لفاف» بيان شده است. در قالب نظريه نوسازى، «لفاف» همان
جامعه سنتى و فرهنگ و ارزش هاى مربوط به آن است كه جوامع براى متجدد شدن
بايد از آن مرحله سنتى خارج شوند.
«مايل
تو دارو» توسعه را جريانى چند بعدى تعريف كرده است كه هدف آن بهبود زندگى
اجتماعى همراه با تسريع رشد اقتصادى، كاهش نابرابرى و ريشه كن كردن فقر
است.
«برنشتاين»
نيز هدف توسعه را غلبه به سوءتغذيه، فقر و بيمارى مى داند. تمام اين
مفاهيم درجاى خود مفاهيمى ارزشمند هستند كه بشريت در تمام زمان ها به دنبال
رسيدن به آنها بوده است. روند دستيابى به توسعه پس از جنگ جهانى دوم به
لطف پيشرفت هاى تكنولوژيك و ارتباطات به نحو فزاينده اى افزايش يافت. در
اين راه بهره گيرى از منابع طبيعى امرى گريز ناپذير بود. زيرا هرگونه توسعه
اى از طريق تلفيق بهره گيرى از زمين و نيروى انسانى حاصل مى شود.
از
سوى ديگر پيشرفت هاى تكنولوژى، ارتباطات و بهبود وضعيت بهداشتى باعث
افزايش جمعيت جهان شد به گونه اى كه جمعيت جهان از دو ميليارد نفر در سال
۱۹۳۰ به چهار ميليارد نفر در سال ۱۹۷۵ افزايش يافت و در سال ۲۰۰۰ از مرز شش
ميليارد نفر گذشت و پيش بينى مى شود جمعيت جهانى در ۲۰۱۵ به بيش از هشت
ميليارد نفر افزايش يابد. دو پديده رشد جمعيت و انقلاب صنعتى كه هر دو با
بهره بردارى بيشتر از طبيعت همراه بود موجب فشار به اكوسيستم هاى طبيعى و
نابودى بسيارى از منابع زمين شد. ورود آلاينده هاى صنعتى و آلودگى هاى محيط
زيست، قطع جنگل ها، افزايش فرسايش خاك، تخريب لايه ازن، فاجعه هاى هسته اى
نظير نشت از مركز هسته اى چرنوبيل، مصرف فزاينده انرژى، بخصوص منابع تجديد
ناپذير، آلودگى آب و آلودگى هوا و ... از مسائلى بودند كه نشان مى داد اگر
چه بشر به توسعه دست يافته و توانسته است به بسيارى از اهداف توسعه دست
يابد و زندگى اجتماعى خود را بهبود بخشد، اما اين توسعه به علت نابودى
بسيارى از منابع طبيعى و تخريب محيط زيست حاصل شده است و در اين ميان اگر
چه بشريت با دستيابى به توسعه توانسته بود از «لفاف» خارج شود اما جهان را
در لفافى از آلودگى و تخريب قرار داده بود كه چشم انداز توسعه در آينده را
تاريك و مبهم جلوه مى داد و در اين ميان نه تنها طبيعت بلكه اين بشريت است
كه در حال نابودى است، ناگفته پيداست كه چنين توسعه نمى تواند پايدار و
مانا باشد زيرا با نابودى زمين، حفظ توسعه و افزايش گستره آن براى نسل
آينده ناممكن خواهد بود. توجه به چنين مواردى موجب شكل گيرى انديشه توسعه
پايدار شد.
براساس
گزارش «برانت لند» توسعه پايدار، توسعه اى است كه نيازهاى كنونى نسل حاضر
بدون آن كه توانايى هاى نسل آتى را در برآوردن نيازهاى خود به مخاطره
افكند، برآورده شود.
تجديد نظر در استفاده از منابع استوار
همان
طور كه از اين تعريف پيدا است، تأكيد توسعه پايدار بر تجديد نظر در
استفاده از منابع استوار است و بر دگرگونى در سيستم هاى مديريتى و
تكنولوژيكى تأكيد دارد. و به دنبال ايجاد يك موازنه بين عوامل محيطى و
منابع طبيعى با عوامل اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى جوامع است تا شرايط بهترى
براى زندگى تمام مردم جهان در محدوده ظرفيت هاى بالقوه محيط زيست فراهم
كند. چنين مكانيسمى از دو طريق مى تواند به وجود آيد: كاستن از فشارها و
افزودن بر ظرفيت هاى موجود. البته اكولوژيست ها و محيط گرايان بر عامل اول و
اقتصاد دانان بر راه حل دوم تأكيد دارند.
مفهوم
جديد توسعه پايدار كلى نگر است و همه ابعاد اجتماعى، اقتصادى ، فرهنگى و
ديگر نيازهاى بشرى را در بر مى گيرد و اين ويژگى كه از آن با عنوان جامع
نگرى توسعه پايدار تعبير مى شود به مهم ترين جاذبه توسعه پايدار تبديل شده
است.
منشأ توجه به توسعه پايدار
نگرشى
تاريخى به شكل گيرى توسعه پايدار، نشان مى دهد كه اين مفهوم از اواسط دهه
۱۹۷۰ مطرح شد و در سال ۱۹۷۱ كنفرانس سازمان ملل كه درباره محيط زيست انسانى
با حضور كارشناسان در فونكس (سوئيس) تشكيل شد و دستور كارى را با هدف
ايجاد ارتباط بين توسعه و محيط زيست گزارش داد.
اين
گزارش استدلال مى كرد كه مسائل زيست محيطى ريشه در فقر و روند صنعتى شدن
دارد. به اين ترتيب محيط زيست ديگر يك مانع در برابر توسعه تلقى نمى شد.
برگزارى اجلاس زمين در ريو نقطه عطفى در زمينه توسعه پايدار بود پس از
برگزارى كنفرانس ريو موضوع توسعه پايدار به عنوان موضوعى جهانى، تمام عرصه
هاى زندگى همچون فقر، نابرابرى آموزش و بهداشت، حقوق زنان و كودكان، آزادى
ملت ها، سياست و اقتصاد و همكارى هاى بين المللى را تحت تأثير قرار داد و
به عنوان روشى براى پاسخ گويى به مسائل خطيرى كه چرخه حيات و طبيعت و نوع
بشر را به مخاطره افكنده است مطرح شد.
در
توسعه پايدار، انسان مركز توجه است و انسان ها، هماهنگ با طبيعت سزاوار
حياتى توأم با سلامت و سازندگى هستند و توسعه حقى است كه بايد به صورت
مساوى، نسل هاى كنونى و آينده را زير پوشش قرار دهد. بنابراين حفاظت از
محيط زيست بخش جدا نشدنى از توسعه است و نمى تواند به صورت جداگانه مورد
بررسى قرار گيرد و كشورها در يك حركت جمعى، بايد از سلامت و يكپارچگى نظام
طبيعى كره زمين حراست كنند و با توجه به سهم متفاوت در آلودگى محيط زيست،
كشورها، مسئوليت مشترك ولى متفاوتى در اين زمينه دارند. با توجه به تمام
عوامل توسعه پايدار و براى ايجاد دستور كار جهانى براى رسيدن به توسعه
پايدار در سال ۱۹۹۲ دستور كارى در مجمع عمومى سازمان ملل به تصويب رسيد كه
به دستور كار ۲۱ معروف شد.
در
دستور كار ۲۱ بر مواردى چون تغيير الگوى مصرف، تأمين نيازهاى اساسى ملل
فقير، كاستن از مواد زائد و استفاده بهينه از مواد، بر لزوم حفاظت از محيط
زيست كوه ها، درياها، جنگل ها و جزاير تأكيد شد. براين اساس توسعه پايدار
به راه ميانبرى از ميان تخصص ها و مشاغل نياز دارد و از آنجا كه به برقرارى
عدالت در بين نسل كنونى و نسل آينده معتقد است يك اصل اخلاقى نيز مى باشد.
اركان توسعه پايدار
توسعه پايدار داراى سه اصل پايدارى محيط زيست، پايدارى اقتصادى و پايدارى اجتماعى است.
اساس
پايدارى محيط زيست بر اين اصل استوار است كه استفاده از زمين بايد به گونه
اى صورت بگيرد كه استفاده از آن براى نسل هاى آينده نيز ميسر باشد و
فعاليت هاى انسانى، از نظر پايدارى محيطى تنها هنگامى پايدار است كه بتواند
بدون تقليل منابع يا تنزل محيط طبيعى اجرا شود. براى اين منظور لازم است
استفاده از منابع طبيعى با توجه به ظرفيت تجديدپذيرى آنها (ظرفيت برد)
باشد. توسعه پايدار محيط زيستى بر كاهش استفاده از منابع طبيعى و انرژى هاى
تجديدناپذير، جلوگيرى از اتلاف منابع انرژى، كاهش توليد پسماندها و تأكيد
بر استفاده مجدد و بازيافت پسماندها، استفاده از مواد قابل بازگشت به طبيعت
و كاهش توليد آلودگى ها در صنايع و كشاورزى تأكيد مى كند.
پايدارى
اقتصادى به معناى حفظ و ارتقاى وضعيت فعلى اقتصادى است بدون آن كه منابع
طبيعى دچار تخريب شود كه در اين راستا فعاليت هاى اقتصادى بايد موجب رشد
جامعه شوند و با عدالت و كارآيى همراه باشند. انسان و جوامع انسانى محور
اصلى توسعه پايدار هستند همان گونه كه گفته شد، هدف توسعه پايدار، توسعه
همه جانبه است و توسعه همه جانبه بدون توسعه اجتماعى ممكن نخواهد بود. در
توسعه اجتماعى بر اهدافى نظير هويت فرهنگى، همبستگى اجتماعى، توسعه
تشكيلاتى، مشاركت شهروندان، توانمندسازى انسان ها و امكان جابه جايى
اجتماعى تأكيد مى شود. پس به طور كلى مى توان گفت كه هدف توسعه پايدار
دستيابى به جامعه اى پويا و ماندگار است كه اين امر جز با حفظ محيط زيست
ممكن نخواهد شد.
به نقل از: mohandesiomran.ir
افزودنی تبدیل گچ به سیمان
+ نوشته شده در ساعت توسط گچ